این روزها زندگی

«چنان باش که به هر کس بتوانی بگویی مثل من رفتار کن.»

«کانت«

آیا ما تا به حال از خود این سوال را پرسیده ایم؟ من که تا کنون نمی توانم به کسی بگویم که مانند من زندگی کند تا خوشبخت باشد. شاید پرسیدن این سوال خود نقطه ی شروعی باشد. چه زیبا می گوید:

«اولین قدم برای رسیدن به جایی. این است که نخواهید جایی که هستید بایستید.»

«پونت مورگان»

دربارهٔ Sajad Jalilian

Software Developer
این نوشته در عمومی ارسال شده. این نوشته را نشانه‌گذاری کنید.

4 پاسخ برای این روزها زندگی

  1. ایلیا :گفت

    قربان منظورم بود قربان . نوشته قزبان ظاهرا !

  2. ایلیا :گفت

    بـــــــــــــه سلام جناب سجاد خان علیا ! بازگشت به خیر !
    .
    “چنان باش که به هر کس بتوانی بگویی مثل من رفتار کن.”
    این کار ما نیست قزبان ! کار بزرگان است . کار « خیلی بزرگان » است ! 😀
    حالا یا باید بزرگ شویم که عمرا نمیشویم ! یا باید بزرگ شویم که عمرا نمیشویم ! 😀

  3. Reza. R :گفت

    مطمئن بودم که یه روزی دوباره برمیگردی، امروز که جلوی فیدت عددی رو دیدم بسیار خوشحال شدم، امیدوارم شروع خوبی داشته باشی.

  4. آزاد کرمانشاهی :گفت

    همه چیزبستگی به شرایط دارد؟میگویند هرانسانی که متولدمیشود پنجاه درصدازشخصیت خودرا بصورت وراثتی یاهمون ژنتیکی همراه دارد؟وتنها لازم است یک درصد تربیتی نیزبرآن اضافه شودوتمام نه بیشتر؟ بعدشرایط مکانی وزمانی نیزجای خودرادارند؟من دوستداشتم دانشمندمیشدم!؟دلم میخواست اما مغزم نمیتوانست!؟میگویندخواستن توانستن است؟امانه مابایدبتوانیم تابخواهیم؟ماخیلی چیزهارامیخواهیم اما نمیتوانیم چون یک موردیامواردی راکم داریم؟خاراگرخارمیروید تقصیرازخارنیست؟مانمیتوانیم به خاربگوئیم چراخارروئیدی؟چراسنبول نروئیدی؟ گناه اونیست بلکه گناه اززمین شورزاراست!!من همیشه دوستداشتم جایی غیرجایی باشم که برمن تحمیل شده اما شرایط خودسبب شده بود وهست که من باتمام تلاشم درهمان جاباشم؟این درمورد من تنهاصدق نمیکند؟بلکه جنبه عمومی دارد.همه چیزدست به دست هم میدهد تا کانت ویادکترحسابی یا پونت مورگانهاراخلق میکند؟اینها زاده ی خودتنهانیستند بلکه اینها و دیگران زاده تمامیه شرایط هستند.شرط درآمدکاراست نه فقط دانستن آن!؟البته منظورمن ازآمدن کار تمام مواردیست که باید من ودیگران داشته باشیم تا بشوئیم نیچه یا مولانا وووو؟حال اگرمن نشدم نیچه یامولانا این گناه من نیست این گناه مغزمن است چون آن کشش را که مغزآنهاداشتند مغزمن ندارد؟پس خواستن توانستن نیست!!؟؟من جایی غیرجای کنونیم دوستداشتم باشم اما نه شد ونه میشود…………….. موفق باشید

    سجاد: دوست همیشگی من آزاد جان. امیدورارم که همیشه آزاد باشی در زندگی در افکارت و در هر چیزی که یک انسان به اون نیاز دارد. جوابت رو با یک داستان میدم. در پست بعدی به نام کک ها

برای ایلیا پاسخی بگذارید لغو پاسخ